پست مدرنیسم و فرهنگ

نويسنده: سمیه افشار
پساساختارگرایی با نقد اعتقاد به وجود ساختاری هسته ایی که مبنای معنا قرارمی گیرد اعلام می کنند که معنا چیزی جز تعبیروحتی تعبیرتعبیرها نیست.
درکتاب نظریه های فرهنگ درقرن بیستم آمده است که درتفکر پست مدرن ۵ ویژگی اساسی قابل تشخیص است:
۱) تفکرپست مدرن برامکان وانمایی واقعیت اعتقاد دارد.پس هیچ چیزی خارج ازمتن زبان وجود ندارد.( واقعیات را ازطریق زبان نمی شناسیم و زبان رابطه و واسطه نیست، چرخش زبانی)
۲)عدم پذیرش عمق برای معناها( هیچ اصل و مبنایی وجود ندارد تا به آن برسیم)
۳)یک معنی واحد برای معناها نمی توانیم تصور کنیم. متون به اشکال گوناگون قابل قرائت هستند.
۴)مفاهیمی مثل حقیقت،عدالت،عقلانیت و ... محصول فرایند گفتمانها و قدرت هستند (این مفاهیم خارج ازگفتمانهایی که توصیفشان می کنند وجود ندارند)
۵)هویت ذات نیست بلکه یک فرایند است و هیچگاه قطعی و ثابت نمی شود.دائما تغییرکرده و نو می شوند.
مدرنیستها معتقدند گفتمانها، فرهنگ، زبان و رسانه ها همگی بازنمایی ازواقعیات بیرونی هستند درحالیکه پست مدرنها معتقدند تنها واقعیت موجود همان گفتمان است. گفتمان درهرعصری تعیین کننده شیوه تولید و مصرف و زندگی اقتصادی است. درواقع دیگرنمی توان از تمایزات فرهنگ والا و فرهنگ توده ایی سخن به میان آورد.
با توجه به مطالب فوق می توان گفت کل فرهنگ دردیدگاه پست مدرنیسم تجاری شده و دیگر نمی توان فرهنگ اصیل را به عنوان ملاک ارزشیابی فرهنگ به حساب آورد. با تحولات تکنولوژیکی و سرعت ارتباطات تداخلی میان تجارت و فرهنگ بوجود آمده است. دیگردرسینمای پست مدرن انتقال پیامهای اخلاقی، انسجام طرح و محتوا وارتباط داستان با واقعیات زندگی روزانه معنا ندارد و ما با سبک و ذائقه و تقلید روبه رو هستیم. بنا برنظرکرایب، دردیدگاه پست مدرنیسم ما با افول فرا روایتها مواجه هستیم. پیشرفت، روشنگری و رستگاری و مفاهیمی از این قبیل که همه ازدید مدرنها قابل قبول بود ، دردیدگاه پست مدرن بی معنی است.
از دید مدرنها رسانه های جمعی منعکس کننده واقعیات جامعه بوده اند و امروزه همانگونه که استریناتی نیزمتذکرمی شود، واقعیت ازطریق توصیف تصاویردررسانه تعریف می شود.
دراین شرایط ما مصرف کننده تصاویروعلائم هستیم و همانندسازیهای سطحی جایگزین واقعیتها می شود.
با افول فرا روایتها، توجه به سطح، مهم شدن تصاویرو نهایتا تجاری شدن فرهنگ و ازبین رفتن زمان و فضا که به مدد پیشرفت تکنولوژی حاصل آمده با نوع جدیدی ازفرهنگ و هنرروبه رو می شویم. استریناتی انتقادهایی برپست مدرنیسم وارد می سازد. به عقیده وی هرچند رسانه ها دارای اهمیت هستند ولی ازدید پست مدرنیسم درقابلیتهای رسانه ها مبالغه شده و به ایدئولوژی که درپس پرده وجود دارد وافرادی که ازآن سود می برند پرداخته نشده است. او اضافه می کند که بیشترمردم هنوزهم توانایی تشخیص واقعیاتی خارج ازآنچه که رسانه ها اعلام می کنند دارند.
نکته مهم دیگرازدید او این است که پست مدرنیسم می خواهد حقیقت تازه ایی به ما بگوید و خود این عمل می تواند فرا روایت قلمداد شود.
درمقابل کرایب اعلام می کند که پسا مدرنیسم هم درمقام نظریه و هم در تجلیات هنری آن، به ما می گوید زندگی کردن درجامعه مدرن غربی چگونه است، تغییرات بسیارشتابان و ناپایداری در همه چیز به چشم می خورد. علاوه برآن به ما می گوید که نمی توانیم ابزاربازنمایی، یعنی زبان، را نادیده بگیریم. باید بپذیریم که ما محصول زبان هستیم و معانی یک بار و برای همیشه تثبیت نشده اند و مناسبات آنها با یکدیگر دائما درحال تغییر است. پسا مدرنیسم درک عمیقی ازسوژه بودن را دراختیارمان می گذارد. ما همواره سعی درکنترل نیروهای خارجی داریم ولی گاهی آنها ما را محدود می کنند درواقع بین سوژه و تجربه سوژه بودن درسیلانیم.

منابع :

نظریه های فرهنگ در قرن بیستم-بشیریه
نظریه اجتماعی مدرن- کرایب
نظریه های فرهنگ عامه – استریناتی